محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

مجتبی ومحمد رضا ومهدیار خوشگل های مامان

ماه غم واندوه

1392/9/29 15:26
نویسنده : سعیده
1,136 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان مهربونم امیدوارم خوش وسلامت باشدوتشکر میکنم از دو دوست مهربونم مینا جون مامان محمد وساقی و نازنین جونم که با وجود کم لطفی من وکم سعادتی من مرا فراموش نمیکنند واظهار لطف میکنند ممنونم وخیلی دوستتون دارم

فرا رسیدن اربعین حسینی راتسلیت میگم وطولانی ترین توجه امام حسین را در دنیا واخرت در طولانی ترین شب سال برایتان ارزو میکنم به شرط صلوات بر محمد وال محمد ص

سلام برحسین وسلام بر زینب کبری ع سلام بر زینبی که درد هجران رقیه را بعد از چهل روز برای برادرش باز گو میکند وسلام بر رقیه طفل سه ساله امام حسین که با دستهای کوچولوش گره های بزرگ را باز میکند خدایا ما را از پیروان واقعی این عزیزان قرار بده امین من هم دخیل دستهای کوچک رقیه ع در روز شهادتش بر سر سفره گدایی این عزیز نشستم

پی نوشت:چند روز پیش سردرد شدیدی داشتم جلوی شوفاژ دراز کشیده بودم و با چند قطره اشک واه به شیارهای شوفاژ چشم دوخته بودم مجتبی با نگاه مهربونش میگفت اب برایت بیاورم ومحمدرضا سعی میکرد پتو را رویم بکشد نمیدانم در ذهن کودکانه اش چه میگذشت ومشغول بازی بودند یک لحظه دستهای کوچکی راحس کردم رویم ر ابرگرداندم مهدیار با دستهای کوچکش می گفت مامان چی شده زنگ بزنم بابا برات دارو بیاره دستهای کوچکش را فشار دادم با خود فکر کردم خدایا این همان کودکی است که تا لحظه اخر از امدنش ناراحت بودم و احساس میکردم تحملش راندارم خدای من چقدر تو مهربونی تویی که صلاح بندگانت را میدانی ممنون خدا مهربونم دستم را بالا میگیرم خدایا شکرت میکنم وبخاطر همه ناسپاسی ام مراببخش خدا جونم تو میدانی غمی برسینه ام سنگینی میکند وروحم را می ازارد ولی با داشتن چون توهیچ چیز بزرگ نیست وتویی که بزرگ وتوانایی ممنونم خدای مهربان دوست دارم همچون کودکی خود را در اغوشت بیندازم و های های گریه کنم تورا سپاس تو را سپاس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

مهدیس
29 آذر 92 11:49
محتاجیم به دعای شما عزیزم دلم واسه مهدیار تنگ شده بود با این کار بامزه اش خفه شد ماچ محکمش کن همین طور محمد رضا رو
ستاره زمینی
29 آذر 92 13:59
بسیاز زیبا انشالله بهبرکت این سفره حاجت روا شی.
ستاره زمینی
29 آذر 92 14:02
خیلی خوشماومد انشالله سال دیگه خودمپهن میکنم اگه لیاقت بده.
مامان محمد و ساقی
30 آذر 92 18:36
سلام سعیده جون خوبی عزیزم خوشحالم اومدی و پست گذاشتی اومده بودم نت میوارایی ببینم کامنتت رو خوندم ولی فرصت نشد پستهایی رو که گذاشتی بخونم مطمئن باش میام دوباره خصوصی هم داری
مادر امیرین
1 دی 92 10:45
سلام سعیده جان.. مممنون که به یاد مایی.. خدا رو شکر برای داشتن این گلپسرهای مهربون که از 10 تا دختر واسه مامانشون مهربونترن.
خارشور
1 دی 92 15:17
قبول باشه . انشاا000 بچه هاتو به تو و تورو به اونا ببخشه هميشه سالم و تندرست باشید.همینطور برادر عزیزم همیشه زنده باشه
مامان محمد و ساقی
4 دی 92 14:27
سلام سعیده جون ببخش دیر اومدم عزیزم من که کاری نکردم.وقتی یه دوستی نمینویسه نگرانش میشم.شرمندم کردی بخدا ایشالله حضرت رقیه پشت و پناه پسران عزیزت باش.ماشالله به هرسه تاشون.سعیده جان همین پسرهای گلت دو فردای دیگه که بزرگ شدن حسابی هواتو دارن و پشت و پناهت هستن.خدا حفظشون کنه الهی
مامان محمد و ساقی
4 دی 92 14:27
سفره حضرت رقیه گذاشتی؟
مامان محمد و ساقی
4 دی 92 14:31
خصوصی داری عزیزم
نازنین
14 دی 92 16:17
سلام مهربان بانو اولا که حسابی دلتنگ خودتو فرشته هات شدیم شدید /دوما به حق همین سفره که هر چی تو دلته حاجت روابشی گلم وچقد لذت بردم از مهربونیا واحساسات پاک سه تفنگدارت واقعا محافظای خوبی داری قدرشونو بدون انشالا که خدا حافظشون باشه در همه مراحل زندگیشون
نازنین
15 دی 92 15:30
سلام مهربان بانو قدر سه حامیه مهربونتو بدون ارزوی من سلامتی شما و موفقیت روزافزون بچهاست دوستون دارم شدید به حق دل پاک ومعصوم بچها هرچه زودتر حاجت روابشی گلم.
نازنین
18 دی 92 17:16
گوشه چشمی از نگاه خدا برای خوشبختی کافیست من شما را به تمام نگاههش میسپارم.
مامان محمد و ساقی
11 بهمن 92 1:04
سلام سعیده جون خوبی بچه ها خوبن پیشاپllk,k ucیش تولد محمدرضا جان مبارک باشه ممنون عزیزم
مامان آمیتیس و علی
10 فروردین 93 3:00
سلام دوست عزیزم.... عیدتون مبارک ایشالا سال خوبی در کنار خونواده داشته باشید