بدون عنوان
سلام امروز صبح پسران گلم محمد رضا ومهدیار صبح که از خواب بیدار شدند خیلی خوشحال بودند صبحانه شان را بهشون دادم و بعد به حمام رفتند ومجتبی هم تکلیف دیشبش را صبح ساعت شش انجام داد ولی امروز پسر خوبی بود وتکلیفش را زود انجام داد راستی گوشی ام را مهدیار شکسته والان در تعمیر گاه موبایل بستری است ...
نویسنده :
سعیده
20:06
بدون عنوان
سلام الان حدودا ساعت دوازده است ومهدیار خوابیده البته صبح حدود ساعت هشت ونیم بیدار شد ومثل همیشه خندانبود ومحمدرضا نیز کماکان بیدار شد والان داره بازی میکنه البته با لب تاب ومجتبی تاز ه صبحکه از خواب بیدار شده یادش اومده مشق ننوشته وبا کمک هم نوشتیمنمیدونم چرا اینطوری شده ما حدود هفت ماه که بخاطر کار باباش به اصفهان امدیم ومجتبی زیاد دل به درس نمیده این بودکار جوجوهای مامان البته چندروز غیبتم بخاطر مسافرت بود ...
نویسنده :
سعیده
12:19
بدون عنوان
این عکس مجتبی ومحمدر ضا در دنیای بزی واقع در شریعتی است ...
نویسنده :
سعیده
13:32
بدون عنوان
بدون عنوان
سلام الان حدود ساعت نه وربع است محمدرضا کنارم ودر انتظار برای اینکه شکک انتخاب کنه ومهدیار هم بیدار شده وفضولی میکنه وسعی میکنه سینه خیز بره ومتعجب از این که چرا نمیذارم سینه خیز بره مجتبی هم مدرسه است والبته امروز از ان روزهای بد اخلاقی محمدرضا اقا است ...
نویسنده :
سعیده
9:33
بدون عنوان
سلام امروز که از خواب بیدار شدم مهدیار را به حمام بردم محمدرضا گفت شامپو را من باید بریزم تا رفتم بجنبم نصف شامپو را رو سر مهدیار خالی کرد صدای داد مهدیار خانه را پر کرد بهر سختی مهدیار را از حمام بیرون اوردم امروز مجتبی کلاسش یادش رفته بود که تازه یه ربع از کلاسش گذشته بود که فرستادمش خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی وما رستگار ...
نویسنده :
سعیده
1:14