اندر احوالات شازده ها
سلام پس از چندروز امروز میخوام درباه پسرای گلم بنویسم اول از مهدیار اقا شروع میکنم کلمه بابا والورا خیلی باحال میگه وخیلی شیطون شده تازه وقتی هم عصبانی میشه خودشو وهر کسی که دور وبرشه را میزنه تا صدای موسیقی میشنوه شروع به رقصیدن میکنه
وحالا نوبت محمد رضا جانه دوجلسه هست که کلاس اسکیت میره وفعلا خوشحاله وتازه یادگرفته کمی رو کفش واایسته
و اما اقا مجتبی فعلا مشغول درس وامتحان البته مجتبی جان هم کلاس اسکیت میره وکمی ازمحمدرضا جلوتره وبرای کادو روز مادر سنگ تمام گذاشت دست گل پسر دردنکنه
واما سخن روزدر بهار خورشید در اسمان ر است میایستد وشب وروز برابر میشودپس گریز از کجی را چه سازیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی