بدون عنوان
سلام چندروزی نتونستم چیزی بنویسم بخاطر عید وکارهای مربوط به ان امروزپسر ها خیلی خوشحال بیدار شدند وصبحانه را که خوردند مشغول بازی شدند من هم کمی به کارهام رسیدم راستی هنوز برای پسرهای گلم لباس عید نخریدم امروز محمدرضا به من میگه بگو بچه ات داره چکار میکنه گفتم پسر گلم تو هم عزیزممی تو هم بچه می نمدونم تودلش چی میگذره که این سوالها را میکنه کمی دلم براش می سوزه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی