محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

مجتبی ومحمد رضا ومهدیار خوشگل های مامان

تولد محمدر ضا جان

سلام به همه دوستان عزیزم امروز تولد محمدرضا بود قراربود تو پیش  دبستانی یهجشن حسابی براش بگیریم که برف اومدوتعطیل شد وما توخونه یه جشن پنج نفره براش گرفتیم چون سرم خیلی شلوغ بود نتونستم براش مطلب بذارم امام حسین ما را طلبید وفردا راهی کربلاییم التماس دعا از همه دوستان وطلب حلالیت وتولد محمدرضا جونم را تبرک میگم ایشالله صد وبیست ساله شی وحسینی امین
16 بهمن 1392

ماه غم واندوه

سلام به همه دوستان مهربونم امیدوارم خوش وسلامت باشدوتشکر میکنم از دو دوست مهربونم مینا جون مامان محمد وساقی و نازنین جونم که با وجود کم لطفی من وکم سعادتی من مرا فراموش نمیکنند واظهار لطف میکنند ممنونم وخیلی دوستتون دارم فرا رسیدن اربعین حسینی راتسلیت میگم وطولانی ترین توجه امام حسین را در دنیا واخرت در طولانی ترین شب سال برایتان ارزو میکنم به شرط صلوات بر محمد وال محمد ص سلام برحسین وسلام بر زینب کبری ع سلام بر زینبی که درد هجران رقیه را بعد از چهل روز برای برادرش باز گو میکند وسلام بر رقیه طفل سه ساله امام حسین که با دستهای کوچولوش گره های بزرگ را باز میکند خدایا ما را از پیروان واقعی این عزیزان قرار بده امین من هم دخیل دستهای کوچک رقی...
29 آذر 1392

از تولد مجتبی تا خاطرات ماه مهر

با سلام خدمت دوستان عزیزم امیدوارم خوش وسالم باشید فرارسین سالروز ازدواج حضرت زهرا ع وامام علی راتبریک میگم امیدوارم بتونیم در زندگیهامون ان عزیزان را سر مشق خودمان قرار دهیم اول همه خدمت نازنین خانم گلم وبقیه دوستان که بلگفا دارن بگم نمیتونم براشون مطلب بذارم واز همین جا ازشون معذرت میخوام ودوستشون دارم دوم اینکه یه مدت زیاد نمیتونم بیام وب از طرفی مجتبی چون مدرسه میره یه مقدارنیاز به رسیدگی داره وازطرفی هم محمدرضا پیش دبستانی میره خوب از تولد مجتبی شروع کنیم  عمه های مجتبی اومدن ویه جشن تولد شاد براش گرفتندجا دارد ازشون تشکر کنم بعدش اول مهر فصل بازگشایی مدارس وتولد من ود اخر هم جشن بادکنها که برای جشنواره...
15 مهر 1392

بدون عنوان

سلام به دوستان گلم خوبید خوشید پایزان وکسانی که بلاگفا دارن نمیتونم براشون نظر بذارم یهنی برای تایید عدد نمیاد فقط ضربد ...
10 مهر 1392

شمارش معکوس تولد مجتبی

سلام نماز وروزه تون قبول امیدارم ما را از دعای خیرتون بی بهره نگذارید امروز را به بهانه تولد مجتبی جون نوشتم که تا تولدش شش روز دیگر باقی است مجتبی مهربونم تا شش روز دیگر یازده ساله خواهی شد یازده سال در کنار هم بودیم با خندیدنت شاد شدم وبا گریه هایت غمگین عزیزم توکه با خود نام عزیز سفر کرده ان برادر شهیدم را به یادم میاوری تو که به هنگام امدنت ان عزیز مهربان در رویا سکه ای در خشان در دستم گذاشت امیدوارم همواره صالح وبا ایمان وسالم وشاد باشی وادامه دهنده خوبیهای ان عزیز مهربان دوستت دارم مجتبی مهربونممممممممممممممممممم مجتبی به روایت تصویر ...
14 مرداد 1392

بچه های مهربون من

سلام به همه دوستان تولد امام حسن مجتبی کریم اهل بیت را تبریک میگم چند روزی  رفتاری که مهدیار با محمد رضا میکنه زیر نظرمه اول که طبق معمول سر توپ یا هر چیزی که با هم درگیر میشن محمد رضا که گریه میکنه اخه یه ذره نازک نارنجی تره مهدیار دستهای کوچولوشو باز میکنه وبغلش میکنه بعد نگاش میکنه اشکاشو با دستاش پاک میکنه تا نگاه شون کردم دستم باز کردم وگفتم بیایین بغل من وهر دوتاییشونو غرق بوسه کردم مجتبی که نگاه میکرد گفت ما دیگه نه مهربونی نه هیچی خندیدم گفتم تو هم بیا بغل من واقعا که دارم فکر میکنم میبینم بچه ها چقدر تشنه محبتند بچه ها ی مهربونم هر لحظه زندگیم تقدیم شما وخدای مهربون کمکم کن هر لحظه بیادت باشم وبا یاد تو شاد ومهربون ...
2 مرداد 1392

بچه ها ی من

سلام به همه دوستان مهربونم ایشالله نماز وروزه تون قبول باشه وما را از دعای خودتون بی بهره نسازید حدود سه هفته ای میشه که مهدیار اقا را از پوشک گرفتم ولی با اینکه بچه زرنگی یکی در میان میگه وتازه که کارش تمام میشه میگه مامان ببین جیش کردم البته ببخشید گلاب به روتون خلاصه کارم شده شستن وشستن نمیدونم کی از این مرحله سخت بیرون میاییم مجتبی از اول ماه رمضون یک در میان مسجد میره و البته روز اول را هم به اصرار خودش روزه گرفت که چنان فشاری بهش اومد که دیگه حرفی از روزه نمیزنه ولی از عمق وجودم خوشحالم که گهگاهی  به مسجد میره وامیدوارم برای اینده ش خوب  باشه انشالله اما محمدرضا امروز یک بلندگو اسباب بازی برداشته بود ومثلا داشت ص...
24 تير 1392

کارنامه اقا مجتبی

سلام خدمت همه دوستان مهربونمممممممممم باز هم یک وقفه طولانی اخه مگه این بچه ها میذارن فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک میگم وامیدوارم ما را هم تو دعاهاتون بیاد داشته باشین چیزی که موجب شد بیام کارنامه اقا مجتبی بود که خیلی خوشحالم کرد مجتبی جون خسته نباشی ببخشید کیفیت عکس ها خوب نیست این هم اقا مجتبی در جمع هم کلاسی هایش ...
17 تير 1392

تولد مهدیار

سلام به همه دوستان خوب ومهربونم باز طبق معمول با یک وقفه زیاد اومدم ابتدای پستم  از میناجون مامان محمد وساقی وهمچنین از باران مهربون تشکر میکنم که تو پستهاشون تولد مهدیار را تبریک گفتند ایشالله جبران کنیم یه خبر خوب مامان ریحانه جون یه دخمل خوشگل براش اورد ایشالله که قدمش مبارک باشه خوب در ادامه میریم سراغ مهدیار جون واخبار تولدش روز تولد یک کیک  گرفتیم وبا یکی از دوستان خوب وعزیز شوشو جون به رستوران شب نشین رفتیم الته اونها هم دوبچه به نامهای صبا جون وعلی اقا دارند که خیلی دوستداشتنی اند ومهدیار ومحمدرضا با صبا جون خیلی دوست وجون جونی شده بودن این هم صبا جون دوست داشتنی وعلی اقای خودمونننننننننننن واین هم اقا ...
8 خرداد 1392

روز شمارتولد مهدیار

سلام به همه دوستان مهربونم پنجم اردیبهشت تولد مهدیار جونمه یعنی چهار روز دیگه مهدیار عزیزم زمانی که به دنیا امدی دوباره به اصفهان برگشتم هر چند نه خیلی  خوشحال ولی انگار لبخندت معنای دیگری به زندگیمان داد مامانا گفتنت شادی مضاعفی به زندگیم داد هرچندکه منتظرت نبودم ولی شادم از امدنت کودک مهربانم دست کوچکت را که بالا میاوری ویا علی میگویی گویی جان تازه ای به روحم میبخشی بخندکه از خندیدن تو دلم ارام میگیرد گلم در بیست ویک ماهگی کربلایی شدی وامیدوارم همیشه کربلایی بمانی   تولدت مبارک عزیزکم امیدوارم همواره شاد وسالم با گلم   ...
1 ارديبهشت 1392